آره هنوز دوسم داری!دروغ میگم؟بگو که نه!

قلبت هنوز عاشقمه؟خودت بگو آره یا نه!

تو رویاهات هنوز منم ستاره دنباله دار

شبها به رویاهات میام،زود باش بگو آره یا نه؟

بگو هنوز بوسیدنم بزرگترین آرزوته!

دنیای من مال توهه!میدونستی؟آره یا نه

نیستش بجز دستای من دست کسی تو دست تو

فقط دستاتو میگیرم!باور داری؟آره یا نه؟

میگن اما دیگه گذشت دوره ی عشق تو به من

حرفارو باور بکنم؟عشقم بگو بگو که نه!

آروم میری!یواش میای!میخوای تورو نبینمت؟

تکراریم برای تو؟فقط بگو آره یا نه؟

بگو آره دوسم داری،بگو فقط مال توام

میخونی شبها لالایی به یاد من تو مگه نه؟

 

شعر از پرمین

بهار92



تاريخ : جمعه 28 تير 1392برچسب:پرمین,پرمین محمودنژاد,مگه نه,شعر نو, | 22:21 | نویسنده : پرمین |

میشه دستاتو ببوسم شعر تازه ای بخون؟

میشه تا همیشه ای گل توی قلب تو بمونم؟

میشه مهربونیاتو پشت ابرا جا نذاری؟

اگه تو بگی میفهمم که هنوزم دوسم داری

میشه مهتاب نگاهت واسه آسمون من شه؟

میشه چشمای قشنگت مال من باشه همیشه؟

میشه سر بذارم آروم روی شونه نجیبت؟

یا میشه که تا ابد من بمونم تو دنیا پیشت؟

میشه چشماتو ببندی رو تموم اهل دنیا؟

میشه تو مال خودم شی،چه تو بیداری چه رویا؟

میشه تا بهم بگی تو که فقط مال من هستی؟

تو طلسم قلبمو باز با چشات زدی شکستی

چشماتو ببند دوباره که همه اینا تو خوابه

واقعی نیستش میدونی؟عکس خورشید روی آبه

با تو حرف زدن دوباره همه تو خوابو خیاله

تو رو داشتن دیگه حتی توی رویا هم محاله

 

شعر از پرمین...



تاريخ : شنبه 15 تير 1392برچسب:پرمین,محمودنژاد,, | 20:19 | نویسنده : پرمین |

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

خدایا کفر نمی‌گویم،

پریشانم،


چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟
!

مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی
.

خداوندا
!

اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی


لباس فقر پوشی


غرورت را برای ‌تکه نانی


‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌


و شب آهسته و خسته


تهی‌ دست و زبان بسته


به سوی ‌خانه باز آیی


زمین و آسمان را کفر می‌گویی


نمی‌گویی؟
!

خداوندا
!

اگر در روز گرما خیز تابستان


تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی


لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری


و قدری آن طرف‌تر


عمارت‌های ‌مرمرین بینی‌


و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد


زمین و آسمان را کفر می‌گویی


نمی‌گویی؟
!

خداوندا
!

اگر روزی‌ بشر گردی‌


ز حال بندگانت با خبر گردی‌


پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت
.

خداوندا تو مسئولی
.

خداوندا تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن


در این دنیا چه دشوار است،


چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار 
  ....

   دکتر علی شریعتی




تاريخ : دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:شریعتی,دکتر,آقا!,علی,پرمین,دایناسور,جنتی,جوک باحال,گوشی GLX, سهام,ارز,سکه,طلا,دلار,یارانه ها, | 22:31 | نویسنده : پرمین |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد
  • یکتا گستر
  • خرید بک لینک